جمع‌سپاری: قدرتی کشف‌نشده برای حل مسائل کسب‌وکارها

جمع‌سپاری: قدرتی کشف‌نشده برای حل مسائل کسب‌وکارها

تاریخچه جمع‌سپاری

گاهی در طول تاریخ، مردم برای حل مسائل دشوار در ادبیات، علم و فناوری دعوت شده‌اند. قدیمی‌ترین آن به سال ۱۵۶۷ در اسپانیا برمی‌گردد. در آن زمان دریانوردان و کاشفان دنیاهای جدید نمی‌نوانستند بدون دانستن موقعیت مکانی خود، به‌درستی از نقشه استفاده کنند و راه خود را بیابند. از این رو فیلیپ دوم، پادشاه اسپانیا، مسابقه‌ای برای پیداکردن روشی عملی به‌منظور تعیین دقیق عرض جغرافیایی کشتی‌ها ترتیب داد و جایزه‌ای را برای آن مشخص کرد. البته این تجربه به نتیجه‌ای نرسید. سال‌ها بعد در سال ۱۷۱۴، پس از تلاش‌های ناموفق دانشمندان صاحب‌نامی چون نیوتون و هالی، دولت انگلستان مسابقه مشابهی را برگزار کرد. دست‌آخر ساعت‌سازی به نام جان هریسون (1693 تا ۱۷۷۶) برنده جایزه 20هزار پوندی (معادل 2.5 میلیون پوند امروز!) این مسابقه شد.

در سال‌های اخیر به‌ویژه پس از فراگیرشدن پارادایم نوآوری باز، بهره‌گیری از قدرت جمع‌سپاری (crowdsourcing) در شرکت‌های کوچک و بزرگ جدی‌تر تلقی می‌شود. این مفهوم اولین بار توسط جف هاو (Jeff Howe) به کار رفت. او جمع‌سپاری را در کتاب خود اینگونه تعریف کرد:

این فعالیتِ واگذارشده می‌تواند بخشی از فعالیت‌های مربوط به نوآوری باشد. در این حالت می‌توان جمع‌سپاری را نوعی از نوآوری باز در نظر گرفت. البته بعضی این دو را به جای هم به کار می‌برند.

جمع‌سپاری در سازمان‌ها

برخی مدیران در برابر جمع‌سپاری مقاومت می‌کنند. آن‌ها فکر می‌کنند اعلام‌کردن مسائل سازمان به غریبه‌ها ریسک بالایی دارد و غیر طبیعی به نظر می‌رسد، به‌ویژه برای سازمان‌هایی که بر نوآوری داخلی متمرکز هستند. این پرسش‌ها آرامش ذهن آن‌ها را بر هم می‌زند: چگونه می‌توانند از دارایی‌های فکری (IP) سازمان حفاظت کنند؟ آیا یکپارچه‌سازی راه‌حل حاصل از جمع‌سپاری در عملیات سازمان به یک کابوس مدیریتی تبدیل می‌شود؟ هزینه‌هایش چقدر است؟ چگونه می‌توان مطمئن شد یک به راه‌حل مناسب دست یافته‌ایم؟

این نگرانی‌ها معقول‌اند؛ اما چشم‌پوشی از جمع‌سپاری در جعبه‌ابزار نوآوری به معنای از دست‌دادن یک فرصت است. دلیل عمده‌ای که شرکت‌ها از جمع‌سپاری اجتناب می‌کنند این است که مدیران نمی‌دانند جمع‌سپاری برای چه مسائلی مناسب است و باید فرآیند آن را چگونه مدیریت کنند.

بیایید با تفاوت بین جمع‌سپاری و روش‌های معمول حل مسئله شروع کنیم. شرکت‌ها معمولاً فرآیندهای منظمی برای حل مسائل خود و بهره‌گیری از فرصت‌ها دارند. در این فرآیندها اطلاعات به‌شدت محافظت می‌شود که در نتیجه فقط افراد معدودی فرصت دارند روی مسئله کار کنند. از طرفی افرادِ تحقیق‌وتوسعه در هر سازمانی، تخصص‌های تقریباً مشابهی دارند و بعضاً به دانش موجود در سازمان گره خورده‌اند. آن‌ها ممکن است نتوانند خارج از چارچوب‌های سازمان فکر کنند و از قابلیت‌های افرادی با تخصص‌های به ظاهر متفاوت به حوزه فعالیت سازمان استفاده کنند. در طرف مقابل، جمع‌سپاری با جامعه‌ای نامتمرکز روبه‌رو است. در جمع‌سپاری مسئله به طیف وسیعی از افراد با مهارت‌ها، تجربه‌ها و رویکردهای متنوع اعلام می‌شود.

علاوه بر مزایای ناشی از مقیاس و تنوع، جمع‌سپاری با انگیزه‌هایی کار می‌کند که در شرکت‌ها پیدا نمی‌شوند. در شرکت‌ها کارکنان وظیفه مشخص و مسئولیت خاصی را در برابر انگیزه‌های رایجی مانند حقوق و مزایا انجام می‌دهند. این چارچوب باعث می‌شود چندان تمایلی به چالش‌هایی فراتر از مسئولیتشان نداشته باشند. اما جمع‌سپاری با انگیزه‌های درونی کار دارد، مانند علاقه به یادگیری و حل مسئله. این انگیزه‌ها به‌طور خاص زمانی وارد بازی می‌شوند که افراد خودشان تصمیم گرفته باشند با چه مسئله‌ای روبه‌رو شوند (نمی‌توانید تصور کنید که شرکتی به یکی از کارمندانش پول بدهد تا بچرخد و مسئله‌ای برای حل‌کردن پیدا کند!). ضمن اینکه جمع‌سپاری غالباً با توجه به منابعی که استفاده می‌کند، به‌صرفه‌تر است.

فرض کنید شرکت شما مسئله یا چالشی را تشخیص داده که نمی‌تواند یا نمی‌خواهد خودش آن را حل کند. حالا باید تصمیم بگیرید چگونه می‌خواهید از جمع‌سپاری استفاده کنید. در نگاه اول ممکن است سر در گم شوید. اما باید توجه داشته باشید که جمع‌سپاری‌ها در یکی از این چهار مدل اصلی جای می‌گیرند:

1.مسابقه جمع‌سپاری (Crowd Contest):

فرایند چنین مسابقاتی عبارت است از:

یک مسابقه با شناسایی مسئله‌ای از سوی یک شرکت یا سازمان آغاز می‌شود. این مسئله بر بستر مناسبی به مسابقه گذاشته می‌شود و در نهایت نفر برتر مسابقه، برنده جایزه‌ای که شرکت یا سازمان در ابتدای فرایند مشخص کرده بود، می‌شود. یادمان باشد که در این مسابقات استفاده‌کننده نهایی راه‌حل بدست آمده، اغلب شرکت‌ها و سازمان‌ها هستند. آن‌ها با کمک راه‌حل مسئله خود، می‌توانند مشکلی از خط تولید خود را برطرف کرده یا در محصولشان بهبودی ایجاد کنند، البته در منافع با نوآورانی که مسئله را حل کرده‌اند، شریکند. این نوع جمع‌سپاری همان روشی‌ست که آی‌چلنج در قالب چالش نوآوری پیش گرفته است.

2.کمیته‌های همکاری جمعی (Crowd Collaborative Communities):

کمیته‌ها همکاری نیز مانند مسابقه جمع‌سپاری پیشینه‌ای طولانی دارند. اما برخلاف مسابقه که بر تنوع و تکثر شرکت‌کنندگان متکی است، کمیته‌ها به دنبال تجمیع خروجی‌های مختلف شرکت‌کنندگان و ایجاد یک راه‌حل منسجم و ارزش‌آفرین از ترکیب آن‌ها هستند.

3.جمع‌سپاری تکمیل‌کننده (Crowd Complementors):

در این روش، شرکت فضایی را فراهم می‌کند که دیگران بتوانند بر مبنای محصول یا فناوری اصلی شرکت، نوآوری‌های جدیدی ایجاد کنند. محصولات و فناوری‌های پلتفرمی بستری برای این جمع‌سپاری هستند. واضح‌ترین مثال در این جا، سیستم‌عامل‌های مانند اندروید و iOS هستند که پلتفرمی برای ایجاد میلیون‌ها اپلیکیشن شده‌اند.

4.بازارهای کار جمع‌سپاری (Crowd Labor Markets):

این شکل از جمع‌سپاری، آشناترین نوع آن است. شرکتی برای انجام کاری موقتی به یک نیروی کار نیاز دارد و آن را در قالب یک قرارداد پیمانکاری معمولی با یک نیروی کار در بیرون سازمان، به دست می‌آود. این قراردادها نسبت به قراردادهای کار بلندمدت، منعطف‌تر و کم‌هزینه‌تر هستند. برای تسهیل این نوع جمع‌سپاری پلتفرم‌هایی نیز بر بستر اینترنت شکل گرفته‌اند، مانند Freelancer در خارج از کشور و پونیشا در داخل کشور.

 

نوشتار فوق ترجمه و تلخیصی بود این دو منبع:

  1. Using the Crowd as an Innovation Partner by K. J. Boudreau and K. R. Lakhani
  2. Enterprise crowdsourcing and the growing fragmentation of work by Delloite

ارسال یک دیدگاه

ایمیل شما منتشر نخواهد شد.